نماز


پیرامون واژه


واژهٔ نماز واژه‌ای پارسی است که ایرانیان برای واژهٔ «صلاة» عربی به کار بردند. این واژه به معنای خم شدن و سرفرودآوری برای ستایش و احترام است. واژهٔ نماز نام‌واژه‌ای از فعل نمیدن فارسی به معنی تعظیم‌کردن است.

برخی حدس زده‌اند که این واژه از واژهٔ «ناماسته» در زبان سانسکریت گرفته شده‌باشد که محتمل نیست.

محمد مسعود نوروزی معتقد است کلمه نماز از ریشه نماچ که در پارسی میانه (پهلوی زمان ساسانیان) است گرفته شده و فعل نماچ پورتن به معنای نماز بردن و تعظیم کردن به کار رفته‌است؛ و قبل از آن در ایران باستان از ریشه نم به معنای خم شدن و سر فرو آوردن مشتق شده‌است. در اوستا نماز به صورت نمنگه یا نمه به معنای دعا و درود آمده‌است.


سجده ی شکر و ثواب و آثار آن


امام زمان سلام الله علیه فرمودند : سجده‌ی شکر، از لازم‌ترین و واجب‌ترین مستحبات الهی است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعای بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.


سجده
سپاس نعمت‌های حق‌تعالی، نشان معرفت و ادب و بندگی است. در آیات و روایات، به مسئله شکرگزاری از نعمت‌ها، بسیار سفارش شده و اینکه یاد نعمت‌ها، محبت انسان را به خدا زیاد می‌کند و نعمت‌های الهی را مستدام و افزون می‌گرداند.

گرچه شکر نعمت‌ها، از توان و طاقت‌بشر بیرون است، ولی انسان باید به هر قدر که می‌تواند، سپاسگزاری احسان و نعمت و نیکی پروردگار باشد. یکی از شکل‌های شکر، سجده بر خاک کردن و پیشانی بر خاک‌نهادن در برابر خداوند و شکر گفتن اوست.

و «سجده شکر» یکی از تعقیبات نماز به حساب آمده است.

(مرحوم علامه مجلسی، جلد 83 بحار الانوار).
سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمی‌بیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند می‌داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد

قال مولانا الامام المهدی- عجل الله تعالی فرجه الشریف-  :

(سَجْدَهُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها ... فَإِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَی الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ، کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَی النَّوافِلِ، وَالسَّجْدَهُ دُعاءٌ وَتَسْبیحٌ) [احتجاج، ج 2، ص 308 ; بحارالأنوار، ج 53، ص 161، ح 3 ; و وسائل الشیعه، ج 6، ص 490، ح8514] ؛  

سجده‌ی شکر، از لازم‌ترین و واجب‌ترین مستحبات الهی است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعای بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.

حدیث شریف، قسمتی از پاسخ امام مهدی (علیه السلام) به سؤال‌های محمّد بن عبداللّه حمیری است. حضرت، در این کلام، به اهمیّت یکی از مستحبات، یعنی سجده‌ی شکر اشاره می‌کند و بعد از آن به دعا و تسبیح بعد از فرایض پرداخته، فضیلت  آن را مانند فضیلت فریضه بر نوافل می‌داند و نیز اصل سجده و قرار دادن پیشانی بر خاک را در اجر و ثواب به منزله‌ی دعا و تسبیح می‌داند.

از بررسی آیات و احادیث به دست می‌آید که همه‌ی واجبات و یا همه‌ی مستحبات، در یک سطح و اندازه نیستند؛ مثلاً اهمیّت نماز، در میان واجبات، از همه بیش‌تر است؛ زیرا، قبولی اعمال، به قبول شدن نماز بستگی دارد. در میان مستحبات ـ برابر این حدیث ـ اهمیّت سجده‌ی شکر، از همه‌ی مستحبات بیش‌تر است. شاید علّت، این باشد که سجده‌ی شکر، کلید افزایش و تداوم نعمت است؛ یعنی هر گاه انسان با دیدن و یا رسیدن به نعمتی، شکر گزارد، آن نعمت تداوم می‌یابد و نعمت‌های دیگر نیز نازل می‌گردند. این نکته در قرآن به صراحت آمده است:

(لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ) [سوره‌ی ابراهیم، یه ی 7] ؛ اگر شکر نعمت به جای آورید، بر نعمت شما می‌افزایم.

حضرت (علیه السلام) در این حدیث به چند نکته اشاره می‌فرماید:

1. سجده‌ی شکر، زمان و مکان خاصّی ندارد، ولی با توجّه به این حدیث، بهترین زمان برای این کار بعد از نمازهای واجب و نوافل است.

2. سجده کمال انسان و نهایت خضوع در برابر خداوند متعال است، در این هنگام است که انسان خود را نمی‌بیند و تمام عظمت و بزرگی را از ن خداوند می‌داند؛ لذا این حالت، بهترین حالت برای بنده است، خصوصاً هنگامی که توأم با ذکر و شکرگزاری لفظی و قلبی باشد.

3. ثواب دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب، از ثواب دعا و تسبیح پس از نمازهای نافله خیلی بیش‌تر است، همان گونه که فضیلت فرایض از نوافل بیش‌تر است.

4. حضرت (علیه السلام) با بیان این که سجده، دعا و تسبیح است، می‌فهماند که خود سجده هم یک نوع تسبیح و دعاست و همان گونه که ذکرِ پس از نماز، مطلوب است، سجده کردن هم کاری مستحب است؛ زیرا غایت و هدف از دعا و تسبیح، خضوع و خشوع و تذلّل برای خداوند متعال است، و شکّی نیست که این غایت، در سجده، به نحو اتمّ و اکمل است.

امام صادق علیه السلام.

هر گاه بنده نماز بگزارد و سجده شکر کند، پروردگار حجاب میان او و فرشتگان را بر می‌دارد و می‌گوید: ای فرشتگان من! به بنده‌ام بنگرید که واجب مرا انجام داد و پیمانم را به پایان برد، ن گاه به خاطر نعمت‌هایی که به او ارزانی داشته‌ام برای من سجده شکر کرد

«سجدة الشکر واجبه علی کل مسلم نتم بها صلاتک و ترضی بها ربّک، و تعجب الملائکة منک و انّ العبد اذا صلّی ثمّ سجد سجدة الشکر فتح الربّ تبارک و تعالی الحجاب بین العبد و بین الملائکة، فیقول: یا ملائکتی! انظروا إلی عبدی ادّی فرضی و اتمّ عهدی ثمّ سجد لی شکراً علی ما انعمت به علیه، ملائکتی! مادا له عندی؟ قال: فتقول الملائکة: یا ربنا رحمتک، ثمّ یقول الرّب تبارک و تعالی: ثم ماذا له؟ فتقول الملائکة: یا ربنا جنتک، فیقول الرّب تبارک و تعالی: ثمّ ما ذا له؟ فتقول الملائکة: یا ربنا! جنتنک فیقول الرّب تبارک و تعالی: ثمّ ما ذا له؟ فتقول الملائکه : یا ربنا! کفایة مهمه، فیقول الله تبارک و تعالی: ثمّ ماذا له؟ فان: و لا یبقی شیء من الخیر الاّ قالته الملائکة، فیقول الله تعالی: یا ملائکتی! ثمّ ماذا؟ فتقول الملائکة: یا ربنا لا علم لنا، قال: فیقول الله تبارک و تعالی: اشکر له کما شکر لی و اقیل إلیه به فضلی و اریه وجهی» (المجبة البیضاء ج 1 ص348)؛ شجده شکر بر هر مسلمانی واجب است به وسیله سجده شکر است که نماز خود را کامل می‌کنی و پروردگارت را خشنود می‌سازی و فرشتگان از تو تعجب می‌کنند. هر گاه بنده نماز بگزارد و سجده شکر کند، پروردگار حجاب میان او و فرشتگان را بر می‌دارد و می‌گوید: ای فرشتگان من! به بنده‌ام بنگرید که واجب مرا انجام داد و پیمانم را به پایان برد، ن گاه به خاطر نعمت‌هایی که به او ارزانی داشته‌ام برای من سجده شکر کرد. ای فرشتگان من! یا او نزد من چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! رحمت تو پاداش اوست. ن گاه پروردگار می‌گوید: سپس چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! بهشت تو پاداش اوست. پس پروردگار می‌گوید: آن گاه چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! کفایت مهمّات او پاداش اوست. باز خداوند می‌گوید: بعد از این‌ها چه پاداشی خواهد داشت؟ امام صادق علیه السلام فرمود: هیچ یک از خوبی‌ها باقی نمی‌ماند مگر این که فرشتگان آن را در پاسخ می‌گویند. پس خداوند می‌گوید: ای فرشتگان من! دیگر چه پاداشی خواهد داشت؟ فرشتگان می‌گویند: پروردگارا! ما نمی‌دانیم. امام علیه السلام فرمود: پس خداوند می‌گوید: همان گونه که او شکر مرا کرد من نیز از او تشکر می‌کنم و فضل و بخشش خود را به او متوجه می‌سازم و خشنودی خویش را به او نشان می‌دهم.
در انجام این سجده شرط خاصّى وجود ندارد و به هر صورت که آورده شود، صحیح است. ولى بهتر است مانند سجده نماز، بر هفت عضو سجده کند و پیشانى را بر چیزى گذارد که در نماز بر آن مى گذارد. و افضل آن است که بر خلاف سجده نماز، آرنج را نیز بر زمین بگذارد

«من سجد سجدة لبشکرنعمة و هو متوضی کتب الله له عشر حسنات، و محا عنه عشر خطیئات عظام» (مشکات الانوار ص 29) ؛ هر کس با حالت وضو برای شکر نعمتی سجده کند خداوند ده حسنه برای او می‌نویسد و ده گناه بزرگ از او می‌زداید.

 

امام کاظم علیه السلام

سجده

«کان ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام یسجد بعد ما یصلّی فلا یرفع راسه حتّی یتعالی النّهار » (روضة المتقین ج 2ص 38)؛ حضرت ابوالحسن موسی بن جعفر علیه السلام پس از نماز خویش سر به سجده می‌گذاشت و سر بر نمی‌داشت تا آن که روز بالا می‌مد. 

 

کیفیت سجده شکر :

در انجام این سجده شرط خاصّى وجود ندارد و به هر صورت که آورده شود، صحیح است. ولى بهتر است مانند سجده نماز، بر هفت عضو سجده کند و پیشانى را بر چیزى گذارد که در نماز بر آن مى گذارد. و افضل آن است که بر خلاف سجده نماز، آرنج را نیز بر زمین بگذارد ،(کافى، جلد 3، صفحه 324، حدیث 14) و سنّت است که نخست پیشانى را بر زمین گذارد، سپس طرف راست صورت را و آنگاه طرف چپ صورت را و در نهایت نیز پیشانى را بر زمین بگذارد،(همان مدرک، صفحه 325، حدیث 17.) 

اذکار سجده شکر

مرحوم «شیخ طوسى» در «مصباح المتهجّد» در بخش سجده شکر فرموده است:

مستحب است در سجده براى برادران مؤمن خویش دعا کند و بگوید:

اَللّهُمَّ رَبَّ الْفَجْرِ وَاللَّیالِى الْعَشْرِ، وَالشَّفْعِ وَالْوَتْرِ، وَاللَّیْلِ اِذا یَسْرِ، وَرَبَّ

خدایا اى پروردگار سپیده دم و شبهاى ده گانه و شفع و وتر (و پروردگار) شب هنگامى که بگذرد و پروردگار

کُلِّ شَىْء، وَاِلهَ کُلِّ شَىْء، وَ خالِقَ کُلِّ شَىْء، وَمَلیکَ کُلِّ شَىْء، صَلِّ

همه چیز معبود همه چیز و آفریننده همه چیز و مالک هر چیز درود فرست

عَلى مُحَمَّد وَآلِهِ، وَافْعَلْ بى وَبِفُلان وَفُلان ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَلا تَفْعَلْ بِنا ما

بر محمّد و آل او و انجام ده درباره من و فلانى و فلانى آنچه را تو شایسته آنى و انجام مده درباره ما آنچه

نَحْنُ اَهْلُهُ، فَاِنَّکَ اَهْلُ التَّقْوى وَ اَهْلُ الْمَغْفِرَةِ.(مصباح المتهجد، صفحه 241.)

را ما سزاوار آنیم زیرا که تو اهل تقوا و اهل آمرزشى.

به جاى «بِفُلان وَ فُلان» نام افراد مورد نظر را بگوید.

و چون سر از سجده برداشت دست خود را بر موضع سجود خود بکشد و آنگاه به طرف چپ صورت و سپس به پیشانى خویش بکشد و بعد از آن به جانب راست صورت خود دست بکشد و این کار را سه مرتبه انجام دهد، و در هر مرتبه بگوید:

اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، عالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهادَةِ، اَلرَّحْمنُ الرَّحیمُ،

خدایا از آن توست ستایش معبودى نیست جز تو داناى غیب و شهود بخشاینده مهربان

اَللّهُمَّ اَذْهِبْ عَنِّى الْهَمَّ وَ الْغَمَّ وَالْحَزَنَ وَالْفِتَنَ، ما ظَهَرَ مِنْها وَما بَطَنَ.(همان مدرک، صفحه 243.)

خدایا دور کن از من اندوه و غم و دگرگونیها و آشوبها را آنچه آشکار است و آنچه پنهان.


عقوبت سبک شمردن نماز



نماز ستون خيمه دين است و امام صادق (ع) نماز را مرز ايمان و کفر دانسته است. بنابر اين، اگر کسي بخواهد خيمه ايي به نام دين را برپا کند، بايد همواره در انديشه تيرک اصلي و ستوني باشد که دين بدان استوار مي‌گردد. 


نماز صلوه اذان
استاد مطهري در کتاب" آزادي معنوي" مي‌نويسد

يکي از گناهان، استخفاف نماز يعني سبک شمردن نماز است. نماز نخواندن يک گناه بزرگ است، و نماز خواندن اما نماز را خفيف شمردن، استخفاف کردن، بي اهميت تلقي کردن گناه ديگري است. پس از وفات امام صادق عليه السلام ابوبصير آمد به امّ حميده تسليتي عرض کند. امّ حميده گريست. ابوبصير هم که کور بود گريست. بعد امّ حميده به ابوبصير گفت: ابوبصير! نبودي و لحظه ي آخر امام را نديدي؛ جريان عجيبي رخ داد. امام در يک حالي فرو رفت که تقريباً حال غشوه اي بود. بعد چشمهايش را باز کرد و فرمود: تمام خويشان نزديک مرا بگوييد بيايند بالاي سر من حاضر شوند. ما امر امام را اطاعت و همه را دعوت کرديم. وقتي همه جمع شدند، امام در همان حالات که لحظات آخر عمرش را طي مي‌کرد يکمرتبه چشمش را باز کرد، رو کرد به جمعيت و همين يک جمله را گفت:اِنَّ شَفاعَتَنا لا تَنالُ مُستَخِفّاً بِالصَّلوةِ هرگز شفاعت ما به مردمي که نماز را سبک بشمارند نخواهد رسيد. اين را گفت و جان به جان آفرين تسليم کرد."

در باب آثار و عقوبات سبک شمردن نماز، روايتي از حضرت ختمي مرتبت به نقل از دختر مکرمه‌شان نقل شده است که بسيار تکان‌هنده است:

"حضرت زهرا سلام الله عليها از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم، سوال کرد: « فقالت: يا ابتاه ما لمن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء ». از رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلـم پرسيدند: کسي که نمـازش را سبک مي شمارد چه زن باشد و چه مرد باشد، آنهايي که نمــازشان را سبک مي شمارند چه هست بر ايشـان.

اين سبـک شمردن صحبتهاي مختلف دارد يعني: يکي اين است که در اول وقت نماز نخواند، يکي اين است که در موقع  خـــواندن نمـاز زياد به آداب و حـدودش مقيـد نباشد، سعي نکند که آن شرايـط فضيلت را مراعات کند، بطور کلـي سبک بشمارد. يکي از صور سبک شمردن تاخير از اول وقـت است ولي ممکن است يکي در اول وقت هم بخواند ولي به شرايط آداب و حدودش چندان پا بنـد نشود، با عجله بخواند، حضـور نداشته باشد. البتــه بعدها در دنباله اين صحبت در ادب حضـوع و خشــوع، آداب را ذکـرمي کنيم. در اينجا حضرت زهرا سلام الله عليهــا سوال مي‌کند که کســي که نمــازش را سبک بشمارد چه مي‌شود؟

اول اين است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـي دارد؛ اين عمــر که من و شما مي‌کنيم، برکت از آن برداشته مي‌شود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهاي خيــر، نه از شرّ؛ مثلا کساني مي‌بينيد عمرشان با برکت است، خوب عبــادت مي‌کنند، خدمات زيــاد مي‌کنند

« قال رسول الله ( ص ) : يا فاطمه مَن تَهاون بصلاته من الرجال و النساء »، فرمود: يا فاطمه کسي که نمازش را سبک بشمارد از مـردها و زنـها، « ابتلاه اللهُ بخمس عشرة خصلة »، خدا او را به 15 خصلت مبتلا مي‌کند ( خيلي تهديد کننده است ) ، « ستٌ منها في دار الدنيا و ثلاث عند موتها و ثلاث في قبره و ثلاث في القيامة اذا خرج من قبره »، شش تا در زندگـي دنيــــا و سه تا در وقت مرگ و سه تا در قبـر و بــرزخ و سه تاي ديگر در قيــامت است وقتـــي از قبرش خارج مي‌شود.

« فاما اللواتي تصيبه في دار الدنيا »، اما شش خصلتي که خدا پيش مي‌آورد در دنيا براي کساني که نمــاز را کوچک مي شمارند:

1- « فالاولي يرفع الله البرکة من عمره »: اول اين است که خدا برکـــت را از عمــر او بــــرمـي دارد؛ اين عمــر که من و شما مي‌کنيم، برکت از آن برداشته مي‌شود که انسـان نداند که چه کرد، از کارهاي خيــر، نه از شرّ؛ مثلا کساني مي‌بينيد عمرشان با برکت است، خوب عبــادت مي‌کنند، خدمات زيــاد مي‌کنند مثلا فرض کنيد صاحب همين کتاب، مجلسـي، اهل تزکيه بوده، اهـل باطن بوده، فليسوف بوده، عارف بوده، خدمــاتي که کرده، مرجعيت که داشته، چقــدر کتاب نوشته، کتابهايش اگــر بنا باشد که به ما بدهند از روي آن بنويسيم تا آخر عمــر تمام نمي‌کنيم؛ عمر با بــرکت بوده؛ مقصود طولانــي بودن عمر نيست، برکت در عمر، اشتباه نکنيد.

کساني که در نمـاز سستي مي‌کنند از عمرشان برکت گــرفته مي‌شود؛ چيز عجيبي است بعدش هم روي اين مسـاله دقت کنيد اين عمـرها که مي‌گذرد، عمـر ماها  و عمر بعضي‌ها چگونه است در مقايســه با آنها از لحــاظ  برکت؛ يرفع الله البرکة في عمره.

نماز

2- « يرفع الله البرکة من رزقه »: برکت را از روزيشــان هم  بــر مي‌دارد.

برکت از روزي هم اين نيست که انســـان کم پول بدست مي‌آورد يا زياد؛ نه؛ برکت در زندگي و معيشت است که آن را خــدا بر مي‌دارد.

3- « و يَمحوا الله عزوجلّ سيماء الصالحين من وجهه »: سومين چيزي که مبتلا مي‌شود اين است که خداي متعال سيمــاي صالحان را ازاو بر مي‌گيرد؛ وقتي به صــورتش نگاه مي‌کنيد سيماي صالحــان در او نيست. اين هم چيزي است؛ صــالحان يک سيمايي دارند البته اهـــــل ذوق مي‌فهمند، اين را با ذوق و دل مي‌شود فهميد، نه زيبــايي ظاهري است، سيماي صالحان يک چيزي است که اهل دل و اهل ذوق مي‌فهمند.

4- « و کل عمل يعمله لا يؤجر عليه »: هر عملـي که انجام مي‌دهد از اعمال خيـر و عبادات، اجــري به آن داده نمي‌شود.

5- « و لا يرفع دعاؤه الي السماء »: پنجمي اش اين است که دعــاي او مستجاب نمي‌شود.

6- « والسادسة ليس له حظّ في دعاء الصالحين »: از دعاي صالحان هم بي بهره مي‌شود، يعني صالحان که براي مومنيــن و مومنــات دعاهايي مي‌کنند که وظيفه اشان است، اينها از دعاي صالحان حظّـــي برايشـان نيست.

اين شش خصلتي  که در دنيا پيش مي‌آيد براي آنها که نمازشــان را کوچک مي شمارند.

« و اما اللواتي تصيبه عند موته »

تکرار مي‌کنم کوچک شمردن نماز، تاخير از اول وقت، با عجله خواندن، آداب حضور را مراعات نکردن، درنماز ظاهرا و باطنا بازي نکردن، لباس و نظافت و اينها را مراعات نکردن خلاصه سبک شمردن.

 

و اما آن سه تا که در وقت مرگش به او مي‌رسد:

1-« فاولاهن انه يموت ذليلا »، اولش اين است که مرگش به صورت خفت‌بــار مي‌شود.

2- « والثانية يموت جائعا »، گـرسنه مي‌شود موقــع مرگ، اين گرسنگي يک گرسنگي بسيــــار اسرار آميز است که غيــرظاهري و دنيوي است و انسانها از آن وقتي که از اينجا به بــرزخ منتقل مي‌شوند و از اول انتقــال به برزخ اين گرسنگي و تشنگي شــروع مي‌شود و بعدش هم در قيــامت مخصوصا هست، اين يک چيزي غيــر از گرسنگي دنياست.

« و الثالثة لاينظرالله اليه و لا يُزکيه و له عذاب اليم »، و از همه اينها بــالاتر، خدا به او نظـر نمي‌کند و او را تزکيــه نمي‌کند و عذاب اليـم هم برايش هست. اين‌ها براي کســي است که تهاون بصلاته."
3- « والثالثة يموت عطشانا »، سومي هم اين است که در حال تشنــگي است فلو سقي من انهار الدنيا لم يرو عطشه.

« و اما اللواتي تصيبه في قبره »،

 

اما سه تــاي ديگر که در قبر و بــرزخ به او مي‌رسد اين است که:

1-« فاولاهن يوکل الله به مَلکا يزعجه في قبره »، حالا ما فکر مي‌کنيم اين سستي‌ها که در استخفاف به نمــاز داشته ايم زياد مهــم نبوده، آخرش اين است که خـدا مي‌بخشد؛ زياد مهـم نبوده؛ خيلي چيز مهمي بوده، حالا اين قسمتي از بيانات است که در اينجا وارد شده دقت کنيد. اولش اين است که خــدا مَلَکي را موکل مي‌کند که در قبرش به او عذاب مي‌کند در بـــرزخ.

2- « و الثانية يضيق عليه قبره » ، و دومين چيز که خدا براي او پيش مي‌آورد اين است که عــالم قبرش براي او تنگ مي‌شود؛ اين را ديگر نمي‌فهميم که چگونه تنــگ مي‌شود.

3- « الثالثة تکون الظلمة في قبره »، و سومي اش اين است که عالــم قبرش براي او ظلمــاني مي‌شود.

« و اما اللواتي  تصيبه يوم القيامة »، 

 

اما آن سه تاي ديگـــر که در روز قيــامت برايش پيش مي‌آيد

وقتي که از قبرش خــارج مي‌شود و به قيامت و محشــر قـدم مي‌گذارد؛ « اذا خرج من قبره فاولاهن ان يُوکل الله به ملکا يَسحَبه علي وجهه و الخلائق ينظرون اليه »، اولش اين است که خدا ملکي را موکل مي‌کند که او را بـه "رو مي‌برند" توجــه مي‌کنيد نماز خوان است مردم هم نگاه مي‌کنند؛ غيـــر عـادي مي‌برند.

« و الثانية يُحاسب حسابا شديدا »، دومي اش هم اين است که در مقـــــــام حساب، حساب شديدي از او مي‌کشند.

« و الثالثة لاينظرالله اليه و لا يُزکيه و له عذاب اليم »، و از همه اينها بــالاتر، خدا به او نظـر نمي‌کند و او را تزکيــه نمي‌کند و عذاب اليـم هم برايش هست. اين‌ها براي کســي است که تهاون بصلاته."



نمازی که برگشت می خورد!


بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته می‌شود، بعضی، یك سوم آن، برخی یك چهارم و بعضی یك پنجم تا آنجا كه برخی یك دهم آن قبول می‌شود. 


نماز

نقش و اهمیت نماز در دین نشان دهنده عظمت و استحکام این حبل متین و ریسمان استوار میان زمین و آسمان است. ریسمان دیگر اعمال ارزشی برای صعود انسان به افق بلند سعادت کافی نیست; ولی نردبان نماز، افزون بر آن که به تنهایی وسیله عروج است، می تواند ثقل و سنگینی بقیه اعمال را نیز متحمل گردد. این حقیقت به جوهره نماز باز می گردد و با عدالت خداوند هیچ گونه ناسازگاری ندارد .

 

ماجرای نمازی که بر صورت صاحبش زده می‌شود

در ادبیات عرفانی و عبادی بین دو مفهوم «مقبول» و «صحیح» تفاوت بسیاری وجود دارد و هر کدام از این مفاهیم دارای مراتبی است .

 

نماز مقبول

«نماز مقبول» آن است كه با خضوع و خشوع به‌جا آورده شود و آداب ظاهری و باطنی در آن مراعات شود. این نماز موجب تزكیة نفس و پاكی روح و روان می‌شود و تأثیر تربیتی و اخلاقی فراوانی دارد.

از این‌رو چنین نمازی را نماز اخلاقی نیز می‌گویند؛ نمازی كه فرشتگان آن را با درخشندگی خاصی به پیشگاه خداوند متعال می‌برند و پروردگار عالم این نماز را می‌پذیرد.

 

نماز صحیح

نماز صحیح، موجب رفع تكلیف می شود و به سبب آن انسان در جهان آخرت مورد بازخواست قرار نمی‌گیرد. چنین نمازی را نماز فقهی نیز می‌گویند. نمازی كه فرشتگان آن را در حالی كه نورانیت و درخششی ندارد، به محضر ربوبی می‌برند و مورد قبول خداوند قرار نمی‌گیرد. پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) فرمودند:

«ان من الصلوه لما یقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الی العشرون ان منها لما یلف كما یلف الثوب الخلق فیضرب لها وجه صاحبها و ان ما لك من صلوتك الا ما اقبلت علیهه بقلبك ؛ (سرّ الصلوة، ص50)

بعضی از نمازها نیمی از آن پذیرفته می‌شود، بعضی، یك سوم آن، برخی یك چهارم و بعضی یك پنجم تا آنجا كه برخی یك دهم آن قبول می‌شود و بعضی از نمازها همچون جامه كهنه پیچیده و بر صورت صاحبش زده می‌شود و نمازگزار بهره‌ای از نمازهایش نمی‌برد، مگر به اندازه‌ای كه در هنگام خواندن آنها به خداوند توجه داشته است.»

در میان تعقیبات نماز،‌تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) خیلی فضیلت دارد. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: تسبیح جده‌ام حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز برتر و محبوب‌تر است.

نمازی كه با حضور قلب خوانده شود، ارزشمند و بسیار با اهمیت است. ممكن است در بعضی از نمازها شخص نتواند خشوع در آن را مراعات كند.

در چنین مواقعی نمازگزار با رعایت خضوع ظاهری و به‌جا آوردن مستحبات، نظیر گفتن اذان و اقامه و خواندن ذكرهای اضافه بر ذكر اصلی در ركوع و سجده‌ها كه در رساله‌های عملیه و كتب ادعیه آمده است، می‌تواند قبولی نماز خود را فراهم آورد. نمازگزار می‌‌‌‌تواند بعد از نماز با ذكر صلوات بر پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)و خواندن تعقیبات؛ یعنی دعاهایی كه بعد از نمازهای یومیه وارد شده است، بخشی از كاستیهای نماز خود را جبران كند. آن‌گاه آن نماز را به خداوند متعال عرضه نماید تا پروردگار با فضل و كرم خود آن را بپذیرد.

 

ذکری که از هزار رکعت نماز بالاتر است

در میان تعقیبات نماز، ‌تسبیح حضرت زهرا(سلام الله علیها) خیلی فضیلت دارد. امام صادق(علیه السلام) می‌فرمایند: تسبیح جده‌ام حضرت زهرا(سلام الله علیها)، بعد از نمازهای روزانه، نزد من از هزار ركعت نماز در هر روز برتر و محبوب‌تر است.

در مورد تعقیبات نماز، از آیت‌الله حصه‌ای(ره) یكی از علمای اصفهان تشبیه زیبایی نقل شده است. ایشان نماز را به بادباك كاغذی تشبیه می‌كردند و می‌گفتند: وقتی بادبادك دنباله‌ نداشته باشد به آسمان نمی‌رود. نمازی هم‌ كه تعقیب نداشته باشد به عالم ملكوت نمی‌رود.

 

چگونه نمازی مورد قبول خداوند واقع می شود؟

به طور کلی قبولی عبادات به خصوص نماز مراحل بلکه شرایطی دارد. زیرا: گاهی عبادت صحیح است ولی رشدآور نیست مثل دارویی که شفابخش نیست.

نماز خواندن

در آیات و روایات شرایط و مراحل قبولی عبادات شش چیز ذکر شده که عبارتند از:

1- شرط اعتقادی؛ 2 -شرط ولائی؛ 3 - شرط اخلاقی؛ 4 – شرط اقتصادی؛ 5 - شرط اجتماعی؛ 6 - شرط بهداشتی.

شرط اعتقادی:

نمازگزار باید ایمان به خدا داشته باشد. قرآن در سوره نحل آیه 97 می‏فرماید: «عمل صالح از زن و مرد با ایمان است که موجب زندگی پاک می‏شود.» و در سوره مائده آیه 93می‏فرماید: «نداشتن ایمان مایه بی ثباتی اعمال است.»

شرط ولائی:

یعنی برخورداری از ولایت و رهبری صحیح و آسمانی همچون امام علی بن ابی طالب(علیه السلام) و فرزندان آن حضرت که همه بندگان خدا و بندگی‏ها، نماز، حج و جهاد را در مسیر الهی قرار می‏دهد و به آنها جهت شایسته می‏بخشد. در حدیث است که امام باقر(علیه السلام) فرمود: «کسی که به خدا ایمان دارد و عبادت‏های طاقت فرسا انجام می‏دهد ولی امام لایقی از طرف خدا ندارد ، تلاش بی‏فایده است.» (وسائل الشیعه ، ج 1، ص 90)

شرط اخلاقی(تقوا):

خدا تنها از اهل تقوا می‏پذیرد مثل داستان فرزندان حضرت آدم که هر دو قربانی کردند؛ ولی قربانی یکی پذیرفته شده و دیگری نه.

شرط اقتصادی: ادای حق مردم؛

ادای حقوق محرومان در درجه‏ای از اهمیت است که گاهی قبولی عبادت بستگی به آن دارد. پرداختن زکات با داشتن درآمد مشروع از این نمونه‏هاست. امام رضا(علیه السلام) فرمودند: «هر کسی نماز بخواند ولی زکات نپردازد نمازش قبول نمی‏شود.» (بحارالانوار ،ج 96 ،ص 12)

امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه می‏کنند ،قبول نمی‏شود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند .»

شرط اجتماعی:

خیرخواهی نسبت به دیگران، حفظ پیوندهای اجتماعی و اخوت میان مسلمانان و روابط شایسته و نیکو میان پیروان اسلام حایزاهمیت است.

شرط خانوادگی:

خوشرفتاری در امور خانوادگی و رعایت حقوق متقابل زن و شوهر، فرزند و پدر و نیز همسایگان را چنان مهم دانسته که بی‏توجهی به آنها گاهی باعث بطلان عبادات می‏گردد.

در این زمینه امام صادق(علیه السلام) فرمود: «نماز فرزندانی که با خشم به پدر و مادر خود نگاه می‏کنند، قبول نمی‏شود گرچه والدین، نسبت به آنان کوتاهی و ظلمی کرده باشند.» (اصول کافی، ج 2ص 349)

همچنین پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر کس زن بد رفتار و اذیت کننده‏ای داشته باشد، خداوند نماز و کارهای نیک آن زن را نمی‏پذیرد، مرد نیز چنین است.»(وسائل الشیعه ، ج 14، ص 116)

آری وقتی ما از نردبان نماز به معراج می‏رویم که پایه‏های آن روی زمین محکم باشد؛ ولی اگر روی یخ لغزنده یا زمین سست قرار داده شود بالا رفتن را مشکل یا غیر ممکن می‏سازد. پس قبولی عبادات به خصوص نماز با شرایط و مراحل ذکر شده امکان‏پذیر است.

 

نشان قبولی

در حدیث است که امام صادق(علیه السلام) فرمود: « هر کس دوست دارد بداند نمازش قبول شده یا نه ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتی باز داشته یا نه، پس هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته به همان اندازه نمازش قبول شده

است.» (بحارالانوار ،ج 82، ص 198)

فرآوری: زهرا اجلال



برای نماز اول وقت نقشه بکشید


شاید جوان به‌خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم .


ایمان داشتن تنها به نماز و روزه نیست !

گاه که توفیقی حاصل شود و موفق به دیدار یکی از علما بشویم و یا در پی اینکه چگونه برای تقرب به خداوند بلند مرتبه اقدام کنیم به مطالعه می پردازیم می بینیم که یکی از مهترین راهکارهایی  که برای شروع به ما می دهند تشویق به انجام نماز اول وقت و  مدوامت بر آن است تا ملکه ذهنمان شود  پس از آن دستورات دیگر را صادر می کنند چرا که نماز ستون است و در سایه ستون است که خیمه ای افراشته میشود و سایر  مسائل را در بر میگیرد.

این مقاله حاصل گفتگویی است با آیت‌الله محمدعلی جاودان برای راهنمایی جوانان عزیز که قصد خودسازی و شناخت را دارند.

«دستور اولی که می‌خواهم برای کسانی که قصد شروع دارند، بگویم- مطلبی است که هزاران بار اساتید و بزرگانی نظیر مرحوم آیت‌الله حق‌شناس به جوانان توصیه می‌کردند- نماز اول وقت است. نماز اول وقت بخوانید. اگر توانستید، به جماعت بخوانید و اگر هم نشد، همان اول وقت بخوانید.

 برای نماز اول وقت نقشه بکشید :

شاید جوان به‌ خصوص در این زمان‌هایی که شب‌‌ها کوتاه است و اذان صبح خیلی زود اتفاق می‌افتد و وقت ادای نماز کم است، شکست بخورد؛ عیبی ندارد. برای فردا شب نقشه بکشد. برای پس فردا شب. برای هزار شب دیگر. باید برنامه بریزیم که نمازمان را اول وقت بخوانیم، اما باید در نظر بگیریم که یکی از نمازهایمان نماز صبح است که خیلی هم اول وقت خواندنش مهم است. بنابراین برای آن ‌هم باید نقشه داشته باشیم تا حتماً در طرحمان آن را هم به اول وقت برسانیم. اما مشکلش خیلی بیشتر از ظهر و عصر و مغرب و عشاء است . 

مثلاً ممکن است که دانشجویی وقت نماز ظهر و عصرش در کلاس مشغول باشد. ما نمی‌گوییم که کلاس را بشکند و بیرون بیاید، اما هر وقت که کلاس تمام شد، بلافاصله برود نمازش را بخواند. دیگر نرود مثلاً یک ناهاری با خیال راحت بخورد و یک ساعتی هم استراحت، نه. نمازمان را می‌خوانیم. دست ‌کم وضو می‌گیریم و نماز ظهر را می‌خوانیم تا از اول وقتش خیلی دیر نشود. بعد هم اگر گرسنه بودیم، ناهار می‌خوریم و نماز عصرمان را بلافاصله می‌خوانیم. این نماز اول وقت را برایش بکوشیم .

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای :

«اول سال که میشود انسان فکر کند که خب حالا این سال و قبلش هر جور بود، گذشت و الآن یک رابطه جدیدی تعریف کنیم با خدای متعال... اگر چنانچه شروع اهتمام از همین نماز باشد، نماز چون خیلی مهم است، این خیلی کارگشاست. نماز را انسان خوب بخواند، با توجه بخواند، حضور قلب داشته باشد.»

 شیطان از چه کسی هراس دارد؟

اگر روایت این باب را دیده باشیم، می‌فرماید که شیطان از کسی که نمازش را اول وقت می‌خواند و بر آن مراقبت می‌کند، همیشه ترسان است. «لایَزالُ الشّیطانُ زائِلاً مِن بَنی ‌آدم». این نکته را هم به نماز اول وقت اضافه کنیم که نماز صحیح بخوانید. بنابراین برای این‌که نماز صحیح باشد، من ناگزیرم که رکوع صحیح بیاموزم، غسل صحیح بیاموزم، یک حمد و سوره‌ی صحیح بیاموزم و مسائل دیگر نماز را بیاموزم که اگر کلش را جمع کنی، ممکن است در سه چهار ساعت بشود به همه‌‌اش پرداخت .

تقلید صحیح؛ یعنی می‌پرسم و عمل می‌کنم. چند مسأله در باب وضو باید بخوانم؛ مثلاً به اندازه‌ی دو صفحه رساله، برای غسل باید دو صفحه رساله بخوانم، برای نمازم هفت، هشت صفحه باید بخوانم تا مسائل اصلی را یاد بگیرم. چون جوانم، زودتر یاد می‌گیرم. بعد هم دو بار، سه بار یا بیشتر پیش معلم می‌خوانم تا تصحیح شود .

مقام معظم رهبری

من به یک نماز صحیح احتیاج دارم و بعد از آن به یک نماز اول وقت. جوان مادامی که نمازش را صحیح می‌خواند، نمازش را دقت می‌کند، مواظبت می‌کند و اول وقت می‌خواند، شیطان ترسان است. نه این ‌که جوان از شیطان ترسان باشد؛ شیطان از آن جوان ترسیده است. اگر انسان این‌گونه نباشد، آن‌وقت شیطان طبق روایات، انسان را به جاهایی می‌برد که دیگر برگشت ندارد .

اگر می‌خواهید همیشه سالم و محفوظ بمانید، نماز اول وقت بخوانید. نماز اول وقت ایجادکننده‌ی ترس از خداست. بعضی جوان‌ها دو دقیقه نماز می‌خوانند؛ نه دو دقیقه و نه نیم ساعت. ما که یک ذره بیشتر کش می‌دهیم -که آن‌ هم از روی عادت است و قیمت ندارد- می‌شود پنج دقیقه. «سبحان ربی العظیم و بحمده» را صحیح بگو؛ یک بار بگو، اما صحیح و با آرامش بدن. صحیح خواندن نماز مثل این است که انسان به دیوار مستحکمی تکیه کرده باشد. این امر را اگر شما به‌دست بیاورید، حتی با نیروی خیلی زیاد هم این زمین نمی‌خورد. شاید تکان بخورد، اما زمین نمی‌خورد. ممکن است حوادث مهمی هم برایش پیش بیاید، اما آن حوادث با نماز اول وقت و صحیح، او را به زمین نمی‌زند .»

متأسفانه مشکل بسیاری از ما جوانان این است که فکر می کنیم شیطان چون خیلی قوی است ما حق داریم شکست بخوریم و وسوسه شویم و بسیاری از ما از او می ترسیم و به همین خاطر با کنار گذاشتن مهم ترین دستورات دینمان که می تواند بزرگترین پناهگاه ما باشد به این دشمن بزرگ و بد طینت باج می دهیم واقعا باید برای امور مهم و پر ارزشی چون نماز وقت گذاشت نه اینکه هیچ تلاشی نکرد و آن را بی ثمر دانست . امیدوارم خداوند متعال همه را توفیق بندگی دهد و یاریمان کند تا موفق به انجام نماز واقعی شویم .إن شاء الله


نمازی خاص با اثری عجیب


نماز

در سال 1363 هجری قمری رحمت حق تعالی از شهر قم و حومه آن قطع شده و از آغاز بهار تا اوایل خرداد حتی قطره ای باران از آسمان نازل نشده بود. دشت و هامون خشك و مزارع در اثر بی آبی پژمرده شده بود و آخرین مراحل حیات خود را طی می كرد.

ابرهای اندوه و وحشت بر سراسر منطقه سایه افكنده بود و خرمن امید مردم را بر باد می داد. در چنین موقعیت خطرناك و ساعات وحشتناكی كه امید افراد رفته رفته به ناامیدی مبدّل می شد و بیم قحطی این سامان را تهدید می كرد، نسیم صبح رحمت وزیدن گرفت: یگانه مرد ایمان و خداپرستی كه در كانون معرفت، اسرار حقیقت آموخته بود و آن گوهر گرانبهایی كه در گنجینه تقوا و فضیلت برای چنین موقعی اندوخته شده بود، با عزمی متین و ایمانی راسخ دامان همّت به كمر زد و تصمیم گرفت به وسیله نماز استسقاء و دعا، از منبع رحمت الهیّه طلب باران نماید و روی عجز و نیاز به درگاه خداوند رحیم بی نیاز آورد. پس ، اراده خود را به عموم طبقات اعلام كرد و در روز جمعه یك ساعت بعد از طلوع آفتاب عازم گردید تا با رعایت دستور مقدس اسلام مشغول نماز شود. مردمی كه بر اثر سستی ایمان به خداوند، خوش گمان نبودند، به رغم فساد درونی خود، از راه خیرخواهی، به حضرتش معروض داشتند: ممكن است این نماز، بی اثر بماند و به مقام شامخ شما لطمه بخورد. ولی آن رادمرد، با حسن ظنّی كه به خدای خود داشت و جز خدای خود هیچ كس را نمی دید و جز سخن حق سخنی نمی شنید، بدین سخنان وقعی نگذارد و فرمود:

من به دستوری كه از شارع اسلام رسیده است عمل می كنم و وظیفه خود را انجام می دهم و بیمی از گفته این و آن ندارم . آنچه صلاح باشد، واقع خواهد شد. آنگاه طبق مقررّات دینی خود با جمعی از مردان با ایمان و با داشتن روزه ، چنانكه دستور رسیده است ، ردای مبارك را از راست به چپ و برعكس‍ انداخت و با پای برهنه ، مانند عموی بزرگوارش حضرت ثامن الائمّه علی بن موسی الرّضا علیه السّلام كه در مرو خراسان برای استسقاء به بیابان رفت ، استغفار كنان رهسپار سمت خارج خاك فرج گردید و به امید فتح و فرج رو به بیابان نهاد. این حادثه مصادف با زمانی بود كه متّفقین ایران را اشغال كرده و واحدهایی از سربازان انگلیسی و آمریكایی در حدود خاك فرج استقرار یافته بودند.

در این میان چند نفر از دشمنان قرآن از فرقه ضالّه و مضلّه بهائیّه ، به آنها خبر داده بودند كه عده زیادی از اهالی در نظر دارند به این محدوده بیایند و چاه آبی را كه مورد استفاده شماست پر كنند و بعد برای نابود كردنتان به شما حمله بیاورند. نیروهای متّفقین كه این خبر را شنیدند، چون از جریانات و قضایا هیچ اطّلاعی نداشتند و از طرفی هم هیاهوی مردم این گفته ها را تایید می كرد، كاملا برای دفاع آماده شدند و حتی تیربارها را به سوی جمعیت قرار دادند تا هنگام حمله مردم از خود دفاع كنند.

مرحوم آیة اللّه فقید كه تنها متوجه خدا بود و هدفی خاص داشت ، با نهایت رشادت و متانت به راه خود ادامه داد و با حضور  متجاوز از بیست هزار تن از همراهان ، در حال تضرع و خشوع به ذات مقدس ‍ ربوبی ، نماز استسقاء را به جای آورد و آن را با خطبه و دعا پایان می داد. دل ها پرتپش و رنگ از رخ افراد پریده بود. هر كس با خود زمزمه می كرد كه آیا دعا به هدف اجابت خواهد رسید یا خیر؟ متخصّصان اروپایی كه در لشكر متّفقین بودند، اوضاع جوّی را به دقت مورد بررسی قرار داده و اظهار داشتند كه علائمی از نزول باران به چشم نمی خورد.

روز دیگر، باز مرحوم آیة اللّه فقید - اعلی اللّه مقامه الشّریف - با جمعی از خوّاص اهل علم با خضوع و خشوع بیشتری به خارج محدوده رفتند و به حكم من لجّ بابا ولجّ بر اصرار و استغاثه افزودند و با چشم گریان و دل بریان چنین با خدای تو راز و نیاز كردند:

خدایا، اگر بندگان تو مخالفت و معصیت تو را می كنند، تو آنان را به غضب خود و قطع رحمتت ، مؤ اخذه مفرما و بر آنان رحم كن ، كه تو ارحم الرّاحمینی . آنگاه از قبیل ادعیه ماثوره و غیر ماثوره خواندند و به سجده افتادند و با تضرع و زاری تقاضای نزول رحمت كردند. ناگهان آثار رحمت حق تعالی در آسمان ظاهر گردید و ابرهای متراكم ، آسمان قم را پوشانید. مردم به سوی خانه ها روانه شدند، ولی هنوز به مقصد نرسیده بودند كه باران سیل آسیایی شروع به بارید كرد و شهر و حومه را سیراب ساخت ، بطوری كه سیل در رودخانه قم به راه افتاد. روح تازه ای در سراسر باغات و مزارع و بیابانهای سوزان دمیده شد و زمین كه بر اثر بی آبی خشك و تفته شده بود، خلد برین گردید.

ظهور این كرامت بزرگ و دعای سریع الاجابه ، در جهان اثر عجیبی بخشید، بطوری كه ژنرالها و فرماندهان لشكر متّفقین نیز تسلیم مقامات دینی شدند و از آن بزرگوار خواستند برای رفع غائله جنگ جهانی دعا فرمایند و مقامات رسمی لندن و واشنگتن وقوع این حادثه شگفت انگیز را از طریق رادیو، در تمام دنیا پخش كردند. در نتیجه ، حقّانیت دین مبین اسلام و ارزش حوزه علمیّه قم عملا بر جهانیان آشكار گشت و بر آن مردم عادی و عناصر ناپاكی كه به دیانت اسلام و حوزه علمیّه قم به نظر منفی و حقارت می گریستند، ثابت شد كه مردان پاك و با فضیلتی در عالم هستند كه بی واسطه با عالم غیب پیوستگی پیدا می كنند و می توانند با نیروی ایمان جهانی را تكان دهند و طبیعت را با اذن خداوند در زیر فرمان آورند.


منبع: تبیان